بهار مووی

سو یون در زمان حال و یون سوک در گذشته زندگی می کند. یک تماس تلفنی این دو را به هم وصل می کند و زندگی آنها را تغییر می دهد.

ریم چول ریونگ برای سرکوب یک سازمان بی رحم و تبهکار به کره جنوبی باز می گردد.

دو خواهر بعد از اینکه مدتی را در بیمارستان روانی بستری بوده اند، به خانه ی پدرشان و نامادری شان باز می گردند. در آنجا علاوه بر تحمل رفتارهای نامتعادل و خشن نامادری شان، متوجه حضور یک روح مرموز نیز می شوند و …

در یک زمین غیرقابل سکونت قرن بیست و دوم، نتیجه یک جنگ داخلی به شبیه سازی مغز یک سرباز نخبه برای ایجاد یک مزدور روبات بستگی دارد.

دونگ چول و جی سو با خوشبختی در کنار هم زندگی می‌کنند. وقتی دونگ چول به خانه بر می‌گردد، با خانه‌ به هم ریخته و غیبت همسرش روبرو می شود.

پس از اینکه برادر جین سئوک از چنگال گروگان گیرها آزاد می شود، به مردی متفاوت تبدیل شده و هیچ چیز از نوزده روز گذشته را به خاطر نمی آورد. جین باید از حقیقت پشت پنهان این آدم ربایی پرده بردارد.

مادری به همراه پسر ۲۸ ساله اش «دوجون» زندگی آرامی دارد. یک روز در محله آن ها دختری به طرز وحشیانه به قتل می رسد، و دوجون توسط پلیس به عنوان قاتل شناخته شده و دستگیر می شود. اکنون مادر او باید بی گناهی او را ثابت کند، یا اینکه برای همیشه در زندان رهایش کند...

با غم از دست دادن بهترین دوستی که نتوانست از او محافظت کند، یک محافظ سابق قصد دارد آخرین آرزوی دوست عزیزش را برآورده کند: انتقام شیرین.

زنی شصت ساله که در اولین مراحل بیماری آلزایمر به سر می برد، با ثبت نام کردن در یک کلاس شعر سرایی دوباره روحیه اش را بدست می آورد...

" اوه داو سو" پس از ربوده شدن و پانزده سال اسارت ، آزاد می شود ،او اکنون فقط پنج روز فرصت دارد تا رباینده خود را بیابد.