نامزد کین یو درباره شرکت Cass تحقیق می کند اما جان خود را از دست می دهد, کین یو شک ندارد که شرکت Cassدر مرگ نامزدش دخیل است و می خواهد حقیقت را کشف کند. اما مقابله با یک شرکت بزرگ آسان نیست.
لاک (تام هاردی) سرپرستی به شدت باوجدان و وظیفه شناس است و زندگی اش را با تکیه بر قابل اطمینان بودن خود ساخته است. در شب قبل از رسیدن به نقطه ی اوج حرفه ای اش تماسی دریافت میکند که اتفاقات بدی در پی دارد. او در حین رانندگی به شدت تلاش می کند تا بخش های مختلف زندگی مرتب و طبق اصول خودش را از فروپاشی کامل حفظ کند...
جنگی که در آبخازیا در سال ۱۹۹۰ رخ می دهد ، در حالی که جنگ و در گیری همه جا را فرا گرفته مردی به نام ایو مشغول چیدن محصولات کشاورزی اش می باشد است در همین گیر و دار مردی زخمی به او پناه می آورد و او مجبور می شود به مرد زخمی پناه دهد...
در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت میکند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت میکند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانوادهاست گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد.