«کریگ شوارتس» (کیوساک)، عروسک گردان خیابانی، با اصرار همسرش، «لوته» (دیاز)، در شرکت لستر به مدیریت «دکتر لستر» (بین) کاری می گیرد؛ شرکتی که در طبقه ی هفت و نیم یک برج اداری قرار دارد. روزی «کریگ» یک در پنهانی را کشف می کند که او را از راهرویی به مغز بازیگری به نام «جان مالکوویچ» می برد و او می تواند برای پانزده دقیقه زندگی او را تجربه می کند.
«اسکار» پسربچه ترسوی ۱۲ ساله در آرزوی انتقام است. او عاشق «الی» میشود که دختر منحصر بفردی است. این دختر از نور خورشید و همینطور خوردن غذا دوری می جوید. الی به اسکار توانایی انتقام میدهد اما وقتی پسر متوجه میشود که او باید برای زنده ماندن خون بقیه را بمکد در دو راهی انتخاب قرار میگیرد.
داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل از پایان دبیرستان باکرگی خود را از دست بدهند و همچنین سرکرده آنها استیو استیفلر است...
فیلم در مورد مردی به نام سرجیو است که با بدهی فراوان و فشار مالی زیاد دست و پنجه نرم میکند. در این میان با وقوع یک حادثه غیرقابل پیشبینی، سرجیو تصمیم میگیرد برای همیشه ناپدید شده و زندگی جدیدی را آغاز کند. اما زمانی که سرجیو پس از گذشت سالها وسوسه میشود تا از وضع زندگی خانوادهاش مطلع شود، هیچ چیز آنطور که او انتظار دارد، پیش نرفته و…
سوفی از زمانی که همسرش را از دست داده، برای مدیریت غم و اندوه، یک شغل تمام وقت در کنار وقت گذاشتن برای دختر ویران شده خود تلاش کرده است، اما زمانی که یک فیزیکدان سابق یک دستگاه مخفی زمان را اختراع می کند، سوفی با یک انتخاب غیرممکن روبرو می شود.