پدری به همراه پسران دوقلوی نوجوانش در یک مزرعه دورافتاده زندگی میکند. در این میان زمانی که موجوداتی وحشی و خطرناک به خانه آنها حمله میکنند، باید برای زنده ماندن تلاش کنند.
«فرانک لوکاس» (واشینگتن) راننده و محافظ یکی از رؤسای تشکیلات تبهکاری است که پس از مرگ رئیسش خیلی زود موقعیت خود را به عنوان وارد کننده ی درجه ی یک مواد مخدر در هارلم نیویورک تثبیت می کند. «ریچی رابرتس» (کرو) نیز پلیس درستکاری است که رهبری گروه ضربت مبارزه با مواد مخدر را به عهده دارد و می کوشد تا جلوی فعالیت های تشکیلات «لوکاس» را بگیرد...
پیش از این جز تعداد انگشت شماری از طراحان فناوری, کسی مهارت کنترل تفکر ، عمل و زندگی میلیاردها نفر را نداشت. اما افراد دره سیلیکون نشان می دهند که چگونه سیستم عامل های رسانه های اجتماعی با دیدنِ طرف دیگر صفحه شما، آن را از نو برنامه ریزی می کنند.
« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...